دلم تنگه
دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۴۰ ب.ظ
دلم تنگ روزهایی است ؛که با اشتیاق گردوهای نارس درخت حیاط پدربزرگ را میچیدیمو شاید تلخ اما از خوردنش لذت میبردیم!آه...حالا نه پدربزرگی هست و نه خانه ای و نه درخت گردوییآخرین باری را هم که دور هم جمع شدیم در یاد ندارم !اما راستش هنوز نمیدانم دلیل نزدیکی آن روزهایمان چه بود؟پدربزرگ ؟ درخت ؟ یاگردوها . . . ؟!شاید هم مهربانی قلبــــــــــــــ کوچکمان؟!
۹۵/۰۲/۲۷